نینی عاشق و نینیش و باباش

تولدت مبارک گل نازم

سلام گل کوچولو   خوبی مامانی؟ دلم تنگته گل من خیلییی تنگ   دلم برای روزای داشتنت تنگ شده برای وول وول خوردنای تو دلم دلم تنگ شده   دلم تنگ شده برای روزایی که داشتمت برای روزایی که دستمو میزاشتم رو شکممو تو نشون   میدادی خودتوم تنگ شده برای همه حسای قشنگی که با بودنت داشتم   مامانم عسلم عشقم امیدم نفسم همه کسم                                                  تولدت مبارک   مامانی امروز باید کلی تدارک میدیدم باید کلی اماده میشدم باید خونه رو تزیین میکردم   ...
12 آذر 1393

اسفند لعنتی

    سلام گلم سلام نفسم سلام عمرم سلام جونم  خوبی خانومم بدون من خوش میگذره بهت نفس مامان  خانومیه بی وفا اسفند اومده ماهی که قرار بود بغل بگیرمت قرار بود بوت کنم بوست کنم اروم جونم بشی قرار بود همراه و همدردم بشی مامانی قرار بود مونسم باشی قرار نبود تنهام بزاریاااا نفس مامان این روزا روزای اومدنت باید باشه ولی تو نیستی دستای منم خالیه  چقدر برای عید امسال نقشه داشتم چقدر عیدو با تو تجسم کرده بودم مامانیم برات کلی لباس خریده بود که عید تنت کنی خوشگلکم  الان تو نیستی چجوری عیدو بگذرونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟چجوری تحمل کنم سال تحویل بدون تورو؟؟؟؟؟؟ همه نینیا اومدن بغله ماماناشون ولی تو بی وفایی کرد...
18 اسفند 1392

یه ماهه ندارمت ...

سلام گل من سلام عشقم جونم نفسم عمر من سلامممممم مامانم سلام یسنا خانومم مامانی یه ماهه شدنت مبارک یه ماهه که فرشته شدیاااااااااا گل کوچولو  مامانی خیلیییییییییییییی بی وفایی خیلییییییییییییییی اشکای منو نمیبینی؟؟؟ ناله هامو نمیشنوی؟؟؟ اصلا منو یادت هست گل من؟؟؟ یسنا خانومی اخ چقدر دلم میخواست داشتمت مامان چقدر دلم میخواست بودی عسلم  دیگه کم اوردم مامانی حس میکنم تاب تحمل کردنش هرروز سخت تر میشه  حس میکنم الان دیگه هرچی میگم خدایا شکرت خدایا راضیم به رضات همش از رو زبونمه  دلم میخواد فقط بمیرم و بیام ببینمت گلممممممم دلم داره میترکههههههههههه مامان کجایی اخه؟؟؟؟؟؟؟ خدا دلم ازت گرفته گل من الان باید یه...
12 دی 1392

بدون عنوان

سلام گل من سلام عشقم سلام جونم نفسم عمرم مامانی الان کجایی؟جات خوبه عسلم؟ مامانی دلم خیلی زیاد گرفتههههههههه اخه تو کجا رفتی نانازم؟؟؟ اخه چرا رفتی؟؟؟ همش میگم من مقصرم من باعث شدم تو بری مامانی خوب دلم گرفته تو چرا نیستییییییییی مامانی چی میشد میموندی برام؟؟ دلم هرشب بهونه میگیره ولی بخاطر باباییت نمیتونم بروزبدم درونم چی میگذره  مامانی داغووووووووونم من تورومیخوامممممم دوست دارم  یاد شب اخر باهم بودنمون دیوونم میکنه مامانی اون شب بیشتر از همیشه تکون خوردی که سیر بشم از  تکون خوردنت و الان دلم نخواد تکون بخوری؟؟؟ مامانی دلم میخواد تو دلم باشی دلم میخواد تکون بخوری اخ که شب اول که اومدم خونمون چقدر دلم گر...
26 آذر 1392

بدون عنوان

سلام گلکم  سلام عشقم سلام جونم سلام همه وجودم خوبی فرشته ی من کجایی؟؟؟جات خیلی خوبه نه ؟؟؟برا همین یاد دل من نیستی؟؟؟ یا من مامان بدی بودم؟؟؟الهی برات بمیرم مامانم میدونم من مامان خوبی نبودم الهی بمیرم که اصلا به اسم صدات نکردم اخه تو عشقم بودی تو عمرم بودی تو همه کسم بودی  تو نفسم بودی مامان  یادته تا دلم میخواست تکون بخوری میگفتم عشقم عمرم نفسم جونم همه کسم تکون بخور دخملکم  تو هم شده یه وول کوشولو میزدیو دلم خوش بود مامانم اما الان همش اسمت رو لبامه گل من همش  میخوام باهات حرف بزنم میگم یسناعشق مامان کجایی ؟؟؟نکنه چون به اسم صدات نکرده بودم اسمتو  نمیشناسی و خودتو نشونم نمیدی؟؟؟مامانم کجایی ...
20 آذر 1392

تازه میفهمم خالی ینی بی تو........

سلام گلم سلام فرشته ی من طاقت نداشتی از فرشته ها دل بکنی ... رفتی من الان تنهام... شنبه رفتم دکتر همه چی عالی همه چی خوب هیچچچچچچچ چیز بدی نبود منم خوشحال و سر حال  اومدم خونه بعداز ظهر باباییت رفت برات پلاک چشم و نظزتو خریدمامان ولی ... یکشنبه بعد از ظهر یکم لک دیدم زنگ زدم به دکی گفتم و قرص داد و گفت صبح بیا ببینمت داروهارو خوردمو خوابیدم صبح دیدم همونطوریم رفتم دکتر سونو کرد گفت همه چیز خوبه فقط یکم جفت پایین اومده ولی چیز  خاصی نیست امپول نوشت بزنم و گفت برو استراحت کن گفتم احتیاج هست برم بیمارستان گفت بری بهتره  ولی نری هم مشکلی نیست ماهم که همه کاربرای بودنت میکردیم گفتیم ریسک نکنیم و بریم بیمارستان  رفتیم و بستری شدم ت...
16 آذر 1392

محرم

      سلام سلام سلام گل مامان سلام دخمل مامان سلام قشنگترینم سلام عشقم سلام عمرم سلام جونمممم خوبی دخملی؟ مامانی طلا دوشنبه رفتیم با باباش سونو و تو گل خوشبوی زندگیمونو دیدیم واییییییییی مامانی فدای اون دست و پای کوشولوت برم عشخمممم خیلی خوب بود ایشالله همه چیز خوب باشه ایشالله از این به بعد همه چیز عالی و خوب و خوبتر باشه مامان  تازه سن شما گل گلیو چند روز بزرگتر گفت منم کلی خوشششششششششحال شدم مامانی محرم شروع شده ولی من و شما نمیتونیم بریم هیات دلم میخواست میرفتم یه دل سیر گریه  میکردم دیشب پای تی وی کلی گریه کردم واقعا سبک شدم ولی بازم کاش میشد برم هیات فردا عاشورای امام حسینه دخملم&...
22 آبان 1392