نینیش رفت برای همیشههههه رفت
سلام یه سلام تلخ تلخ تر از زهر
دلم پر خونه پر درده پر .......
٢٨/١٢/٩١
بدترین یکی از بدترین روزای زندگیم شد صبح بیدار شدم کارامو کردم سفره هت سینمو چیدم گفتم بزار
امسال که سه تا شدیم یه تخم مرغم برای نینیشم درست کنم میخواستم با ربان درست کنم گلاشو درست
کردم گزاشتم باباش بیاد تخم مرغ بخره تا منم درست کنم همه کارامو کردم حاضر شدم که عد از ظهربرم
دکتر صدای قلب نینیشمو بشنوم خیالم راحت بشه که این تعطیلاتو رحت تموم کنم ولی چی شد چیا کشیدم
باباش اوم خونه تخم مرغو اورد درستش کردم چقدر خوشگل شد کلی هردومون ذوغ کرده بودیم چقدر
حس قشنگی بود خدا..............
رفتم دکتر هرچی نگاه کرد ضربان ندید...... دنیا رو سرم خراب شددددددددد
فرستادم یجای دیگه سونو بازم ضربان نبودددددددددد دیگه داغون شدم مردم له شدم خدااااااااا.........
برگشتم دکترم گفت باید فردا بیمارستان بستری بشیو تمومممم گورتاژ.........
چقدر شب دنبال یجا گشتم که سونو برمو هیجا نبود
٢٩/١٢/٩١بود دیگه صبح با تمومه غمای عالم رفتم بیمارستان گفتن بازم برو سونو بده خیالمون راحت بشه
بازم یه امیدی ته دلم بود که شاید هنوز امید داشته باشم شایددددددد ولی امیدمو ناامید کردن بچم ٤
روز بود رفته بود ٤ روز بود ضربان نداشت ٤ روز بود منو تنها گذاشته بود خدا دلم اتیش گرفته
رفتم بیمارستان ٤ ساعت طول کشید دوساعت درد شدید اخرشم عمل و نینیشم رفت........
خداجونم حکمتتو شکر این دومین نینیشی بود که ازم گرفتی خودت دادی خودتم پس گرفتی
خداراضیم به رضای تو خداییا ببخش اگه چیزی گفتم این چند روز که درست نبود خدایا ببخشمممممممم
خدا عاشقتم خدا جونم راضیم به رضای تووووووو